16 نکته برای اینکه سر صحبت رو باز کنیم و گفتگوی خوبی داشته باشیم.

خیلی از پسرها یا آقایان از ما می پرسند چگونه سر صحبت را با دختر باز کنیم. راهکارهایی که توی این نوشته می خوانیم هم برای پسرها هم دخترها مفید است. چگونگی شروع مکالمه مهارت مهمی است بنابراین حوصله کنید و تمامی نکات این نوشته را تا انتها بخوانید.

میخوام همینجا یه اعتراف تلخی کنم: توی دوران دبیرستان خیلی خجالتی بودم و نمی دونستم با دیگران چطور سر صحبت رو باز کنم. در واقع توی مدرسه، هیچ دوست صمیمی نداشتم و نمی تونستم با همکلاسی هام سر صحبت رو باز کنم و اگه صحبتی میشد گیج می شدم که چی بگم و چطور گفتگو رو ادامه بدم.

توی دوران دانشگاه به شدت درونگرا بودم و حتی نمی تونستم از دخترهای هم کلاسیم، بپرسم با چه استادی کلاس داریم.

در نهایت، تصمیم گرفتم خودمو تغییر بدم. برای اینکه بتونم به راحتی سر صحبت رو با دیگران باز کنم، توی چالش سخت 90 روزه ای شرکت کردم. در این چالش باید بمدت 90 روز، هر روز با یه فرد غریبه سر صحبت رو باز می کردم صدای خودمو ضبط می کردم و هر روز تمام اتفاقاتی که توی اون مکالمه می افتاد رو یادداشت می کردم و شبش تحلیلشون می کردم.

اینکار باعث شد همه چیز برای من تغییر کنه و من به یه آدم دیگه تبدیل بشم. البته این آخرین تمرین و تلاش من برای یه گفتگوی راحت با دیگران نبود. هر سال، هر ماه، هر روز مطالعه و تمرین می کردم و چیزهایی که یاد گرفته بودم رو بارها و بارها امتحان کردم تا در نهایت بفهمم ، چه کارهایی رو باید انجام بدم و چه کارهایی رو نباید انجام بدم.

برخی از غریبه هایی که من سر صحبت رو باهاشون باز کردم ، بعدا بهترین دوستام شدن و بعضی هاشون همکارم شدن و با تعدادیشون بهترین خاطرات رو ساختیم.

بدون شک این یکی از مهم ترین مهارتهایی هست که اگه یادش بگیریم می تونه زندگیمون رو متحول کنه. به اعتقاد من، اگه من یادش گرفتم تو هم می تونی یادش بگیری. توی این نوشته می خوام هرچه تا حالا یاد گرفتم، و می دونم توی گفتگو با دیگران به کارت میاد رو به زبان ساده برات بگم. پس با من همراه باش

چگونه سر صحبت را با دختر باز کنیم ( ۱۶ راهکار )

این تکنیک ها هم برای باز کردن سر صحبت با دختر ها کاربرد دارد هم باز کردن سر صحبت با پسرها. دقت کنید فقط شروع مکالمه مهم نیست، بلکه اینکه بتوانید مکالمه را ادامه بدهید مهم تر است.

1- از مکالمات آسان شروع کنید.

برخی از شما می پرسید که چطور سر صحبت رو با غریبه ها باز کنیم؟ اگه پسر هستی می پرسی : چطور سر صحبت رو با یه دختر باز کنیم؟

در واقع اشکال کار اینجاست که می خوایم برای شروع یادگیری مکالمه، از سخت ترین مرحله شروع کنیم. می خوایم با قدم اول به انتهای مسیر برسیم. سخت ترین کار رو انتخاب می کنیم و معمولا و طبیعتا توی انجامش شکست می خوریم.

بجای اینکه برای شروع یادگیری برویم سراغ غریبه ها – که کار بسیار سخت و پر استرسی است – با افرادی صحبت کنید که قبلا برای اینکار به آنها پول دادید!.

چه افرادی ؟ اگه کمی به اطرافتان نگاه کنید، فرصت های زیادی می بینید. صحبت با افرادی که نگران نیستید “پاسخ بد” یا “بی محلی ” از آنها بشنوید.

افراد زیر از شما پول گرفته اند که به بهترین نحو ممکن به شما پاسخ بدهند.

• راننده های اسنپ
• مسئول کافه ها و رستورانها
• مغازه دارها
• کارکنان باشگاه های ورزشی
• مامور پست و..

اگر در مکالمه و شروع حرف زدن با دختر ها مشکل دارید می توانید از قدم آسان شروع کنید. برای اینکار کافی است که از فروشنده های خانم شروع کنید. در مورد قیمت کالا و کیفیت جنسی که می خواهید بخرید بپرسید. سعی کنید گفتگوی طولانی با انها داشته باشید.

همینطور اگر سوار تاکسی یا اسنپی شدید که راننده آن خانم است از آنها در خصوص مدت زمان مسیر بپرسید. بپرسید که از چه نرم افزاری برای مسیریابی استفاده می کنید؟. حتی می توانید از موضوع ترافیک به موضوع تعطیلات گذشته یا پیش رو بروید.

حتی اگر عجله دارید یا قبول ندارید : این توصیه رو از من بپذیرید که اگر اول از افراد سخت شروع کنید، چیز زیادی یاد نمی گیرید اما با این افراد می توانید برای شروع، خیلی چیزها یاد بگیرید…

افرادی که در بالا گفتم، چون هر روز با افراد غریبه زیادی گفتگو می کنند به مرور این کار را خیلی خوب یاد می گیرند و خوب انجام می دهند. با دقت به صحبت آنها گوش کنید. ببنید از چه روشی برای شروع مکالمه استفاده می کنند و چطور گفتگو را ادامه می دهند.

2- برای داشتن گفتگوی خوب، زیاد سوال نپرسد

اگه از گوگل بپرسید چگونه سر صحبت را با دختری باز کنیم؟ مقالات و نوشته های زیادی رو می بینی که توصیه می کنند: سوال بپرس یا دنبال سوال های جالب باش!. اما من با زیاد سوال پرسیدن موافق نیستم. شاید با زیاد سوال پرسیدن بتوانید به زور چند کلمه را از زبان مخاطب خود بیرون بکشید اما او را خسته و کلافه می کنید.

در خصوص سوالاتتان همیشه این نکات رو در نظر بگیرید:

• سوالات مهم هستند: می توانید حین مکالمه بجای اینکه فقط از خودتان حرف می زنید، هر ازگاهی با پرسیدن چند سوال، نظر او را هم جویا بشوید و یا اجازه بدهید او هم از خودش بگوید.
• مواظب ” قطار سوالات ” باشید: وقتی همینطور پشت سر هم سوال بپرسید، گفتگویی که دارید، بیشتر شبیه به بازجویی می شود: “چی کار میکنی ؟ چقدر طول کشید تا انجام دادی؟ چرا اینکار رو انتخاب کردی ؟..”
• هر سوال می تونه احساس فشار به همراه داشته باشد: ما معمولا سوال می پرسیم تا بقیه رو به حرف بیاوریم اما بعضی از مواقع، همین سوالات، می تواند احساس فشار برای مخاطبت ایجاد کند و او رو در حالت دفاعی قرار بدهد.

ٖچگونه سر صحبت را باز کنیم ؟ < تکنیک نظر دادن >

می توانید بجای اینکه دائما سوال بپرسید، از تکنیک نظر دادن استفاده کنید. برای این کار فقط کافی است در مورد چیزهایی که می بینید صحبت کنید یا نظرتان را بگویید. مثلا اگر رفتید یزد، در خصوص اتفاقاتی که برایتان رخ داده و احساساتی که بعد از هر اتفاق رخ داده صحبت کنید.

وقتی ما در مورد تجربه خودمان صحبت می کنیم، فرد مقابل، دیگر احساس فشار و اجبار نمی کند. در این صورت فرد احساس راحتی بیشتری می کند و راحتتر با شما سخن می گوید.

یک مثال بد :

• شما : کجایی هستی ؟
• اون : یزدی
• شما : کجای یزد؟
• اون : خیابان مرکزی !
• شما : بهترین خصوصیت یزدی ها چیه ؟
• اون :ام نمی دونم

توی مثال بالا، ما فقط سوال پرسیدیم و هیچ چیزی از تجارب خودمان نگفتیم و سوار قطار سوالات شدیم- سه تا سوال پشت سرهم از مخاطبمان پرسیدیم-. در آخر هم سوالی پرسیدیم که جوابش سخت است و نیاز به توضیحات زیادی داره…

اگر بدنبال این هستید سر صحبت را با دختر باز کنید ، بهترین روش نظر دادن است. نظر دادن در مورد چیزهایی که هر دو در آن لحظه می بینید یا هر دو تجربه کرده اید.

• یک مثال خوب :
• شما : کجایی هستی ؟
• اون : یزدی
• شما : اوه یزد، من عاشق یزد هستم. یزد جاهای دیدنی خیلی قشنگی داره که اگه یه روز از عمرم مونده باشه دوست دارم همشون رو یه بار دیگه ببینم.
• اون : اره یزد شهر خوبیه منم عاشقشم
• شما : اخرین باری که رفتم همه چی اروم بود، فک نکنم توی این شهر کسی عصبانی بشه ..
• اون :خخخ اتفاقا من هفته پیش رو یکی داد کشیدم
• شما: چه جالب چرا؟
• اون: [ در حال تعریف داستان]

در مثال بالا شما در مورد تجربیاتتان صحبت کردید، دیدگاهتان رو گفتید و فقط یک سوال پرسیدید. با گفتن این جملات، او را مجبور نکردید که حتما جواب شما را بدهد. بلکه به صحبت کردن دعوتش کردید.

در نهایت هدفتان باید این باشد که احساس راحتی به افراد بدهید تا خیلی راحت در مورد خودشان، صحبت کنند و گارد نگیرند. برای این کار باید اول از شما از حالت دفاعی بیرون بیایید. شروع کنید و بصورت باز و راحت صحبت کنید.

3- در برخورد با غریبه ها نمایش متفاوتی داشته باشید.

افراد غریبه چون شناختی از ما ندارند ممکن است راحتتر از کلام یا رفتار ما برداشت اشتباه داشته باشند. تصور کنید فرد غریبه ای نزدیک شما می آید و به شما می گوید : امروز چطور روزی بود؟! . شما آن فرد را نمی شناسید و نمی دانید این یک تهدید است یا یک پیام برای اینکه سر صحبت را با شما باز کند. اگر در چهره او ترس و استرس رو هم ببینید سوبرداشت شما بیشتر می شود.

ما چون افراد غریبه را نمی شناسیم و شناختی از آنها نداریم در برخورد اول، بیشتر از اینکه به کلماتشون دقت کنیم به حالت چهره و انرژی و حسی که پشت کلامشان است دقت می کنیم.

در برخورد اول، دائما در حال ارزیابی آن فرد هستیم. بنابراین خیلی مهمه که رفتار ما، تن صدای ما و انرژی ما با افراد غریبه کمی بالاتر از دوستانمون باشه.

اگه کمی خودمون رو پر انرژی تر نشون بدیم، اشتیاقمون و لحن صدامون بالاتر می ره و فرد مقابل نسبت به ما قضاوت بهتری می کنه و اون هم با انرژی و شور و اشتیاق بیشتری با ما صحبت می کنه.

همیشه یادت باشه در اینجا حس پشت کلمات به نسبت خود کلمات، بیشتر دیده و درک میشه.

لحن حرف زدنت رو از حالت یکنواختی دربیار و کمی آهنگین تر صحبت کن. احساست رو از طریق کلمات نشون بده مثلا بجای اینکه یکنواخت بگی ” من عاشق اینجا هستم” روی کلمه خاص کمی تاکید کن و بگو ” من عاشق اینجا هستم”

در ادامه می گم چرا باید اینکارو کنی :

وقتی با دوستان صمیمیت هستی می تونی بدون اینکه چیزی بگی، فقط یکی از ابروهات رو بالا ببری مطمعنا همه دوستات می فهمن چه حسی داری. اما وقتی با کسی که قبلا هیچ وقت ندیدیش داری صحبت می کنی باید یادت باشه که اون هیچ اطلاعاتی از تو نداره و نمی تونه تو رو قضاوت کنه. برای همین مهمه که کمی رفتارهات، با انرژِی بیشتر و اغراق امیز تر باشه تا کلامت براش واضح باشه.

وقتی می خوای کمی اغراق امیز تر رفتار کنی برای خودت کمی عجیب به نظر می رسه اما مطمعن باش برای مخاطب همه چی خوبه…

4- با شروع خوب تو گفتگو، موفقیت رو تضمین کن

بیشتر افراد در گفتگو با دیگران شروع ضعیفی دارن. مشخص نیست می خوان گفتگو کنن یا نه. برای یه لحظه به فرد مقابل نگاه می کنن و برای لحظه بعد به گوشیشون نگاه می کنن.

در واقع این تردید و دو دلی باعث میشه که هیچ کس باهاشون مکالمه رو ادامه نده. مخاطب توی ذهن خودش میگه اون واقعا دلش می خواد با من صحبت کنه ؟ اصلا حواسش پیشٍ منه ؟ من باید چطور رفتار کنم ؟ چیزی بگم ؟

وقتی ما در شروع صحبت، تردید و عدم قطعیت رو نشون می دیم دیگران اینطور برداشت می کنن که ما هنوز خود واقعی مون رو نشون نمی دیم و هنوز بهشون اطمینان نداریم.

برخی از افراد شروع ضعیفی دارن چون می ترسن خیلی آشکار جواب رد بشنون یا مخاطب اونارو نادیده بگیره. بنابراین تمام تلاششون رو نمی کنن، تا تحمل جواب رد در گفتگو براشون راحت تر باشه !

در حالیکه این تردید وضعیت رو بدتر می کنه و احتمال موفقیت توی مکالمه رو بشدت پایین میاره.

بجای اینکار سعی کنید شروع پر قدرتی داشته باشید دقیقا مثل کاراته کاری که می خواد یک سری تخته رو با ضربه بشکونه. اگه با تمام قدرت ظاهر بشه موفق میشه و اگه شک و تردید داشته باشه شکست می خوره

تمام تلاشت رو برای شروع خوب انجام بده از جسم و لحنت به بهترین حالت ممکن استفاده کن و سعی کن به صورت شفاف صحبت کنی.

اگه در شروع حرف زدن با اطمینان صحبت کنی مطمعن باش طرف مقابل متوجه خواسته ات می شه. این نکته خودش به تنهایی می تونه ضامن موفقیتت تو شروع صحبت کردن باشه. در پایین چند توصیه برای شروع خوب اوردم :

• مقابل فرد وایسا
• ارتباط چشمی رو باهاش حفظ کن
• با صدای رسا و مطمئن صحبت کن
• به سراغ گوشیت نرو و حواسش رو پرت نکن

5- در انتخاب موضوع برای حرف زدن با غریبه ها از علائقت مایه بزار

شایع ترین سوالی که از من میپرسن اینکه ” موضوع و یا بهانه برای حرف زدن با غریبه چی باید باشه؟” ” “چی باید بگیم ؟”

اغلب این موضوعات رو برای شروع صحبت کردن پیشنهاد می کنن:

• سرگرمی ها
• مکانها
• حوادث و اتفاقات
• اتفاقاتی که اطرافمون می افته
• صحبت درباره افراد دیگه

اینها موضوعات خوبی هستن، اما مهم تر از این موضوعات باید قوانین زیر رو رعایت کنی :

در مورد چیزهایی که واقعا بهشون علاقه داری صحبت کن

بعضی از ما، برای گفتگو موضوعی رو انتخاب می کنیم که واقعا بهش علاقه نداریم و برامون مهم نیست. در مورد چیزایی سوال می پرسیم که واقعا کنجکاو نیستیم و برامون اهمیتی نداره. مثلا در مورد کتابی صحبت می کنیم که اصلا نخوندیمش و بهش علاقه ای هم نداریم.

وقتی در مورد موضوعی که بهش علاقه نداریم حرف میزنیم یک عدم صمیمت رو به طرف مقابلمون منتقل می کنیم. بجای اینکار در رابطه با موضوعی که جوابش برامون مهمه سوال بپرسیم. نه به این خاطر که مخاطب رو مجبور کنی چیزی بگه بلکه چون دوست داری در این مورد بشنوی و صحبت کنی.

• یک مثال خوب :
• شما : چی می خونی ؟
• اون : [ اسم کتاب]
• شما : اوه بله.. درباره اش یه چیزایی شنیدم. بعد از اینکه کتاب [اسم کتاب] رو تموم کردم می خوام برم سراغ این کتاب. حالا به همین خوبیه که میگن ؟
• اون : عالیه، راستش من این کتاب رو دوس دارم چون….

توی این حالت دیگه نگران این نیستی که “چی باید بگی”

برخی از ما فکر می کنیم یکسری کلمات جادویی هستن که مثل ورد اگه بگیم 100 درصد جواب می گیریم و دیگه نمی ترسیم.

اما در واقع چنین کلماتی وجود ندارن. نباید خودمون رو محدود به یکسری کلمات کنیم یا به خودمون بگیم حتما توی این مکالمه باید این جمله و کلمه رو بگیم. این باعث میشه آزادی مون محدود بشه و نتونیم خوب عمل کنیم.

نگران ترسهاتون نباشید بعدا بهتون میگم چطور بر ترسهاتون غلبه کنید.

در صورت نیاز به مراکز مشاوره در سراسر کشور روی لینک کلیک کنید.

6- خودت رو به یک موضوع محدود نکن

نباید چنین برداشت کنید که اگه درباره یه موضوع مشخص صحبت می کنید ( مثلا مسافرت ) دیگه حق ندارید موضوعات دیگه رو مطرح کنید. برخی از ما موقع گفتگو با دیگران خودمون رو به اون موضوع محدود می کنیم و در نهایت برای اینکه صحبت کردنمون ادامه داشته باشه به سمت سوالات سخت می ریم.

کجا بودی؟ بهترین جاییکه دوست داری کجاست ؟…. چرا ؟…

من موافق این کار نیستم. اگه در طول مکالمه به هر موضوع به شکل یه ستون نگاه کنیم، با اضافه کردن موضوعات دیگه می تونیم گفتگوی بهتری داشته باشیم. مثل خونه ای که چند ستون داره.

در طول مکالمه و گفتگو با یه فرد غریبه می تونیم هر وقت به موضوع جدیدی رسیدیم موضوع بحث رو عوض کنیم.

انتخاب موضوع جدید در گفتگو خیلی ساده تر از اون چیزیه که فک می کنی. مثلا اگه تو در حال صحبت درباره مسافرت هستی و مخاطبت در حین صحبت از غذاهایی گفت که می خوره، ادامه صحبتتون می تونی درباره غذاها حرف بزنی. همینطور اگه بحث به زبان مردم یک کشور یا فیلم های سینمایی کشیده شد می تونی در این مورد گفتگو رو ادامه بدی.

توی این کار عجله نکن و مطمعن باش که مخاطبت در مورد موضوع مورد بحث حرفهاش رو زده باشه و حرف ناقصی نمونده باشه. همینطور که باهم درباره چیزهای جدیدی صحبت می کنید بهتر همو می شناسید و متوجه علائق مشترکتون می شید.

7- از زبان بدنت کمک بگیر

شاید برات عجیب باشه اما باور کن توی برخی از روابط 70 درصد پیام ها از طریق زبان بدن منتقل میشه. خیلی از ما پیام هایی که از زبان بدن طرف مقابلمون می بینیم رو بیشتر بهش اعتماد می کنیم.

بیشتر توصیه هایی که برای تسلط زبان بدن می خونیم شبیه یک لیست بی پایانه. تماس چشمی داشته باش اما نه بیش از حد، صاف وایسا اما نه زیاد، لبخند بزن اما مصنوعی رفتار نکن و..

اینقدر این چک لیست زیاده که اگه بخوایم موقع حرف زدن حواسمون بهشون باشه اصلا فراموش می کنیم چی می خواستیم بگیم و کار خیلی سخت میشه. پس باید چیکار کرد؟

بجای اینکه دقت کنی که هر کدوم از دست و پاهات توی اون لحظه کجا باشه! باید روی احساساتمون در اون لحظه تمرکز کنیم. اگه بتونیم احساس درستی داشته باشیم، زبان بدنمون هم درست میشه

کافیه وقتی که با یه فرد غریبه صحبت می کنی، احساس کنی که تو، صاحبخونه هستی و مخاطبت رو به مهمونی دعوت کردی.

صاحب مهمونی معمولا مخفی نمیشه و با لکنت حرف نمی زنه. حواسش رو به گوشی یا چیز دیگه پرت نمی کنه، قوز نمی کنه و دستهاش رو تو جیبش نمی کنه. برعکس خوش رو و با اطمینان رفتار می کنه لبخند می زنه و به گرمی برخورد می کنه.

همونطوری که توی هر کاری نباید زیاده روی کنیم توی این زمینه هم باید مواظب باشیم که ” رفتار قلدرمآبانه ” نداشته باشیم. مثل کسی که موقع نشستن پاهاش رو خیلی باز میکنه و طوری رفتار میکنه که گویی از بقیه “ سَرتر ” هست.

اعتماد بنفس به معنای خودبرتر بینی نیست بلکه به این معناست که ما خودمون رو برای انجام درست یه کار، باور داریم.

8- چگونه سر صحبت را با دختر باز کنیم؟ «تمجیدش کن»

حتما زیاد شنیده اید که برای داشتن یک گفتگوی خوب باید ” شنونده ” خوبی باشی. اجازه بده من یه قدم جلوتر برم.

وقتی در طول صحبتتون، مخاطبتون یک حرف خاص و جالب زد فقط سرت رو به علامت تایید تکون نده…

ازش تمجید کن و بهش بگو چرا حرفی رو که زد یا کاری که انجام داد رو دوست داری

وقتی یکی برات یه مساله ارزشمند یا جالب یا عمیق میگه یا تو رو در خصوص حل یک مشکل راهنمایی می کنه باید حتما ازش بخاطر چیزی که گفته تمجید کنی. با اینکارت بهش نشون می دی که اون حرفایی که می گه برات ارزشمنده. در نتیجه اون احساس راحتی و ایمنی بیشتری می کنه و در ادامه راحتتر می تونه در خصوص خودش و تجربیاتش باهات صحبت کنه.

ولی اگه تحسینش نکنی و خیلی ساده از حرفاش رد شی، بهش می فهمونی که چیزایی که گفته خیلی برات مهم نیستن. بزار یه خاطره جالب برات بگم

سه سال پیش برای تعطیلات، به شیراز سفر کردم. توی یه کافه، روی میز کناری، یه آقا داشت با یه خانم حرف می زد. خانم بهش می گفت که من سه سال بعنوان مدرس زبان انگلیسی به بقیه زبان آموزش می دادم.

قسم می خورم که شنیدم که اون اقای خوشتیپ در جوابش گفت ” چه خوب، به نظرت سفارش بعدی شیک شکلات باشه یا موز؟ “

جااان؟

می تونید تصور کنید که یه خانم چند سال باید تلاش کنه و زبان خونده باشه تا بتونه مدرس زبان بشه؟ چطور چنین تصمیم مهمی رو گرفت که دیگه مدرس زبان باشه؟ این تصمیم می تونه یکی از مهم ترین تصمیمات زندگیش باشه. چطور این آقا به این سادگی ازش رد شد نباید به این خاطر تحسینش می کرد؟

نوشته پیشنهادی : ۴ چیز رو از زندگیت حذف کن تا زندگی شادتری داشته باشی

9- با غریبه ها مثل دوستات صحبت کن.

چطور سر صحبت رو با یه فرد غریبه باز کنی ؟ فردی که چیز زیادی ازش نمی دونی ؟

جواب من :

طوری رفتار کن انگار می شناسیش و قبلا باهاش صحبت کردی

بیشتر ما توی شروع صحبت اغلب کمی خجالتی هستیم و خیلی مقدمه چینی می کنیم و در مورد چیزهای سطحی صحبت می کنیم تا به مرور کمی گرم بشیم و یخها آب بشن. اما اینکار باعث میشه ما یه شروع بد داشته باشیم و انرژِی مون پایین باشه.

بجای اینکار خودت مکالمه رو بر عهده بگیر و طوری صحبت کن که انگار قبلا دیدیش، و مقدمه چینی هارو انجام دادی.

دفعه بعد این کار رو امتحان کن و با یه فرد غریبه بدون انجام ” مرحله شناخت اولیه” شروع به صحبت کن. طوری صحبت کن که انگار قبلا اینکارو کردی و شناخت اولیه رو بدست اوردی. بعد می بینی که اینجوری شناخت بهتری نسبت بهش پیدا می کنی.

10- توجه ات رو از “جذابیت خودت” به “جذایب مخاطبت” ببر.

اغلب ما تلاش زیادی می کنیم که جذاب به نظر برسیم. در خصوص هنرهای خودمون اغراق می کنیم تا دیگران رو تحت تاثیر قرار بدیم و به حرف زدن با ما علاقمندشون کنیم.

از نظر من اینکار بهترین روش برای علاقمند کردن دیگران برای اینکه با ما صحبت کنن نیست. راز اصلی برای داشتن یک گفتگو و رابطه خوب، اینکه کاری کنیم که دیگران احساس کنن جذاب و دوست داشتنی هستیم.

بجای جذاب، مجذوب باش

به دیگران علاقه نشون بده و از کارهایی که می کنن شگفت زده شو. اونها رو ستاره اصلی میدان کن. اگه به مخاطب جذابیت ببخشی اتفاق های مهمی رخ میده.

به این پاراگراف فک کن : دوستات تو رو بخاطر جذابیتت دوس ندارن بلکه چون بهشون اهمیت میدی، در کنارت حس خوبی دارن و احساس ارزشمندی می کنن.

نکته شگفت انگیز اینکه اگه این کار رو درست انجام بدی به مرور می بینی بقیه بهت علاقه مند میشن و از اینکه در کنار چنین فرد نادری هستن لذت می برن. فقط کافیه اونها رو در مرکز توجه قرار بدی.

حتی اگه هنرهای ناگفته زیادی از خودت داری بهتره تا دیگران ازت نپرسیدن چیزی نشون ندی، چون اگه دائم بخوای به خودت توجه کنی بقیه احساس می کنن تو یه ادم خودشیفته و خالی بند هستی.

11- بزار اون هم صحبت کنه

شاید برات پیش اومده که توی یه مکالمه، یهو خودت رو ببینی که رفتی روی منبر همینطور حرف می زنی. خیلی از وقتها به دلیل اینکه میخوایم مخاطبمون رو کنترل کنیم، زیاد صحبت می کنیم. احساس می کنیم باید حرف بزنیم تا خودمون رو نشون بدیم و کاری کنیم مخاطب بهمون علاقمند بشه.

اما باید بگم قدرت واقعی در نمایش نیست بلکه در دیدنه.

باید سعی کنیم اون فرد رو درگیر صحبت کنیم، در رابطه با چیزهایی که اون دوست داره صحبت کنیم و بهش فرصت و فضا بدیم که در این خصوص بتونه تجربیاتش، احساساتش و ماجراهایی که براش اتفاق افتاده رو بگه.

برای این کار باید از سر راهش بریم کنار و ازش بپرسیم: ” تو چی فک میکنی ؟ برای تو چی پیش اومد؟

من خودم اگه توی یه جمع باشم و ببینم یکی افتاده توی چرخه حرف زدن و اجازه نمیده بقیه حرف بزنن می پرم وسط و ادامه حرفش رو با پرسیدن از بقیه قطع می کنم.

12- هر راست نشاید گفت

خیلی از ما وقتی سرصحبت رو با یه دختر، پسر یا یه غریبه باز میکنیم، برای اینکه نشون بدیم چقدر اطلاعاتمون خوبه، شروع می کنیم به پیدا کردن غلط املایی!. به حرفهای مخاطبمون گوش میدیم و اگه جایی رو اشتباه گفت و یا نظری داد که مخالفه نظرمونه سریع بهش گوشزد می کنیم.

خوب البته این دسته هم توجیهی دارن و اون هم اینکه ما باید ” اعتماد بنفس ” خودمون رو نشون بدیم. طبق همین توصیه باید به دیگران بگیم که ” اشتباه” می کنی، در خصوص نظری که داریم با دیگران بحث کنیم. اگه کسی گفت “من عاشق این رستورانم ” می تونیم بگیم ” از این رستوران متنفرم” ( با این کار صداقتمون رو هم نشون می دیم!!)

شاید فک کنی این فقط یه تذکر ساده بود و چیز بدی نگفتی ولی بدون، همین می تونه به گفتگویی که دارین صدمه بزنه و قضاوت های منفی رو بوجود بیاره.

میل ما به اصلاح کردن دیگران می تونه ما رو از نقش یه دوست، به نقش یه پدر و مادر سختگیر یا یه معلم و یا حتی پلیس ببره. حتی اگه “مطمعنی” حرفی که می زنی درسته بازم فکر کن ببین لازمه که تایید همه رو بگیری؟

هیچ وقت ما دو نفرو پیدا نمی کنیم که توی همه زمینه ها مثل هم فک کنن. بنابراین اگه توی یک زمینه با هم تفاوت نظر دارین سخت نگیر و از اون موضوع بگذر و باهاش همراه شو. این اصلا به این معنا نیست که ” داری دروغ میگی یا ریاکاری می کنی!” بلکه به این معناست که تو به اشتراکاتی که با هم دارین توجه می کنی یا دنبال بخشی از اون هستی که بیشتر بهت نزدیکه ( نیمه پر لیوان)

برخی از ما ادمها اینطور فک می کنیم که ” من ادم صادق و رکی هستم. اهمیتی نمیدم بقیه چطور فک می کنن و من هر چی که فک کنم رو می گم اهمیت نمیدم که بقیه ممکنه احساس بدی داشته باشن”

اما در واقع باید بین ” رک بودن” با ” خودخواهی و بی احترامی” تفاوت قائل بشیم. اگه کسی در رابطه با احساس یا تجربه خودت سوال پرسید می تونی نظرت رو بدون اصرار به تایید دیگران بگی ولی نباید در خصوص دیگران به صراحت و بدون در نظر گرفتن احساسشون نظر بدی مثلا بگی به نظرم رنگ موهات قشنگ نیست یا کمی اضافه وزن داری..

فقط افراد دارای اعتماد بنفس هستن که برای به کرسی نشوندن نظرشون اصراری ندارن.

13- دنبال یک بهانه تاخیری و ساده برای باز کردن سر صحبت باش

یکی از موانع بزرگ ما برای صحبت با غریبه ها اینکه، نمی دونیم از کجا شروع کنیم و نمی دونیم دقیقا چی باید بگیم. با استفاده از روش “یک بهانه تاخیری و ساده ” می تونیم دلیلی برای صحبت یا تموم کردن صحبت پیدا کنیم.

این تکنیک اولین بار توسط wayne elise نویسنده و مربی هزاران نفر در پرورش توانایی های مکالمه و گفتگو مطرح شد.

تکنیک یک بهانه تاخیری و ساده چنین است که:

فرض کن توی یه کافی شاپ هستی و می خوای سر صحبت رو با یه نفر باز کنی. برای شروع می تونی یه ” بهانه ” مطرح کنی مثل اینکه ازش بخوای برای چند لحظه حواسش به وسایلت باشه تا تو بری بیرون و برگردی…

در واقع هدف از این بهانه اینکه تو بتونی مکالمت رو شروع کنی در حالیکه ممکنه تو اون لحظه اصلا قصد بیرون رفتن نداشته باشی !. همینکه مکالمه شروع شد می تونی کمی صبر کنی و این بهانه رو به هدف برای صحبت کردن تبدیل کنی.

اگه در حین مکالمه احساس کردی گفتگو خوب پیش نمی ره و باید مکالمه قطع بشه، می تونی از همون بهانه برای پایان دادن مکالمه استفاده کنی و بگی ” فقط می خواستم ببینم برات مقدوره که برای چند لحظه حواست به وسایل من باشه”

بعد می تونی بسیار محترمانه گفتگو رو تموم کنی.

این تکنیک به من خیلی کمک کرده و خیلی از مواقع مانع قرمزی صورتم شده! چرا که برای شروع و پایان صحبتم یه دلیل پذیرفته شده دارم و خیلی بهتر از اینکه ریسک کنم و یک دفعه بگم ” چه خبر ؟ “

14- منتظر تموم شدن ترسهات نباش

نباید به حرف کسانیکه این ادعاها رو دارن گوش کنی: ” چطور ترس از حرف زدن با دیگران رو کاملا از بین ببری” یا ” چگونه بدون استرس صحبت کنیم”.

واقعیت اینکه هیچ وقت ما نمی تونیم بصورت کامل ترس از حرف زدن با دیگران رو از بین ببریم.

من بیش از 12 سال که بصورت مداوم با افراد غریبه صحبت می کنم ولی هنوزم قبل از شروع حرف زدن کمی اضطراب دارم.

راه حل درست اینکه ما ترس رو احساس کنیم و کارمون رو هر طور هست انجام بدیم.

شجاعت اینکه ما از مرگ بترسیم اما متوقف نشیم.

– JOHN WAYNE

با وجودیکه ترس و اضطراب داری باز هم کارت رو بکن در این صورت می تونی ترسها رو کم رنگ کنی و کمتر تحت کنترلشون باشی.

توی شروع یادگیری مکالمه خوب من از این قانون زیاد استفاده کردم و هر زمان می خواستم با یه دختر یا پسر یا یه غریبه سر صحبت رو باز کنم و استرس داشتم به خودم میگفتم شاید توی صحبت با این فرد مشکلاتی داشته باشم اما برای نفر بعدی حتما بهتر خواهم بود.

هر بار که با یه فرد غریبه سر صحبت رو باز می کنی و حرف می زنی، بدون اینکارت فقط یه حرف زدن ساده نیست بلکه یه قدم برای بهتر شدن و پیشرفتت هم است.

بزار یه واقعیت دیگه رو هم بهت بگم: هربار که با یه غریبه شروع به گفتگو می کنی فارغ از اینکه چقدر ترسیدی، لکنت گرفتی یا اینکه چی میگی یا اینکه اصلا می تونی فک کنی یا نه.

باور بکنی یا نه مطئمن باش اونیکه باهاش صحبت می کنی اکثر مواقع با خودش فک می کنه که ” وای چقدر این فرد اعتماد به نفس خوبی داره”

همینطور اگه کسی اون اطراف باشه حتما با خودش فک می کنه که ” چقدر خوبه این، کاش منم جراتش رو داشتم”

تمام اینها به کنار، تو می تونی هر روز و هر شب نگران این باشی که بقیه در موردت چی فک می کنن یا چی می گن. اما این رو باید بپذیری که روزها دارن تموم میشن و هیچ وقت نمی تونی برگردی به عقب. خیلی از فرصت هایی که برات پیش میاد ممکنه دیگه هیچ وقت تکرار نشن.

به نظرت اینهمه صبر ارزشش رو داره؟ قراره اتفاق جدیدی بیفته؟

هیچ کس بعدها یادش نمی مونه یا براش مهم نیست که تو داشتی تلاش می کردی با کسی صحبت کنی. حتی ممکنه یادشون نمونه که تو کی هستی!.

پس فقط انجامش بده…

15- کارهایی که قبلا انجام دادی رو تکرار کن

از تکنیک بروس لی استفاده کن. طبق این تکنیک بجای تمرکز روی یادگیری چیزهای جدید باید همون کارهایی که قبلا انجام دادیم و بارها و بارها تکرار کنیم.

مثلا اگه توی صحبت با افراد آشنا راحت هستیم سعی کنیم تعداد این صحبت ها رو بیشتر و بیشتر کنیم. در حین انجام این کار، نکاتی که گفته شده رو بدرستی انجام بدیم. با این کار اعتماد به نفس بهتری خواهیم داشت.

اگه در انجام اینکارها خیلی تازه کار هستی می تونی فقط به احوال پرسی اکتفا کنی. در همین حد که با دیگران سلام و احوال پرسی کنی. اینقدر اینکار رو تکرار کن تا بتونی ” سلام ” رو بهتر بگی. همراه با انرژی و لبخند

اگه فقط می تونی 20 ثانیه با دیگران گفتگو داشته باشی. اینقدر این کار رو بکن تا بتونی هر بار بهترین گفتگوی 20 ثانیه ای خودت رو نمایش بدی. این 20 ثانیه رو با زبان بدن عالی اجرا کن.

با تمرکز بر روی توانایی هایی که داری و پرورش اونها می تونی اعتماد بنفست رو بهتر کنی و به سرعت توانمندی های جدید رو یاد بگیری.

16- وقتی بقیه می تونن تو هم می تونی

حتما توی کتاب های سخنوری زیادی خوندی که تعریف می کردن قبلا خیلی خجالتی بودن اما الان همه چی تغییر کرده و خیلی جذاب و دوست داشتنی شدن.

داستان منم همینه و چیز جدیدی نداره

من هم قبلا خیلی خجالتی بودم و تا سر حدمرگ می ترسیدم که با بقیه صحبت کنم.

بدتر اینکه توی اون سالها من جوشهای بدی توی صورتم داشتم، که زیاد برام پیش میومد که ادم های غریبه دوس داشتن بدون اینکه من بخوام بهم کمک کنن تا از شر جوشهام خلاص شم. هر بار بهم توصیه جدیدی میکردن و به شکل وحشتناکی خجالت می کشیدم. در نهایت این باعث شده بود که توی ذهنم تصویر خوبی از خودم نداشتم.

و من تصمیم گرفتم همه چیز رو تغییر بدم.

نمی تونستم با ترس از صحبت با دیگران زندگیم رو تموم کنم. زندگی این شکلی فرقی با مردن نداشت. پس من تصمیم گرفتم اون چالش 90 روز صحبت با افراد غریبه رو اجرا کنم.

در آغاز این کار بسیار زجر اور بود چون من 98 درصد از چیزهایی که الان می دونم رو نمی دونستم. من هیچ اطلاعی از نحوه مکالمه خوب نداشتم فقط خودم رو پرت می کردم توی یه چالش جدید. تنها چیزی که می دونستم این بود که می خوام بتونم با دیگران سر صحبت رو باز کنم.

در پایان چالش 90 روزه، من یه ادم دیگه شده بودم و می تونستم به راحتی با هر کسی سر گفتگو رو باز کنم. تونستم پوسته خودم رو بشکونم و تحسین دیگران رو بگیرم. می شنیدم که بقیه می گفتن ” وای پسر تو واقعا تو صحبت با دیگران خیلی خوبی”

حالا بعد از این همه مدت، به خاطر همین توانمندی، چیزهای زیادی رو بدست اوردم دوستها و ارتباطات زیادی دارم که زندگیم رو واقعا لذت بخش کرده.

با این حال اگه توی شروع این مسیر، یکی پیدا می شد و بهم می گفت تو یه روز چنین فردی میشی، حرفهاش رو باور نمی کردم و اصلا نمی تونستم تصورش رو هم کنم.

و بهمین خاطر من چندین ساعت وقت صرف کردم تا این مقاله رو بنویسم.

هنوز یادمه که چطور به بقیه نگاه می کردم و فکر می کردم ” چطور بقیه می تونن و من نمی تونم ؟”

یا اینکه وقتی امتحان می کردم و اشتباه می کردم گرمی و خجالت توی صورتم رو یادمه .

تو نباید اجازه بدی زندگیت با این ترسها و خجالت ها تموم بشه. حق نداری اینطور زندگی کنی. باید خودت مسیر زندگیت رو انتخاب کنی.

امیدوارم قدم اول رو برداری و بتونی این مسیر رو طی کنی و مهم تر از همه لذتش رو بچشی.

در این نوشته 16 نکته برای اینکه چطور سر صحبت رو با دیگران باز کنیم و گفتگوی خوبی داشته باشیم رو برای شما بیان کردیم امیدوارم بعد از خوندن این مطلب دغدغه این موضوع رو نداشته باشید و بتونید به راحتی گفتگوی خوبی با دیگران داشته باشید. اگر در رابطه با این نوشته ایده، نظر و سوالی دارید در بخش کامنت ها با ما مطرح کنید.